سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ناگفته هایی درباره حماسه غزه

ارسال شده توسط در 88/6/26:: 3:37 صبح

ناگفته هایی درباره حماسه غزه

قاسم روان بخش

بیش از60 سال از اشغال فلسطین توسط صهیونیستها میگذرد، سالهاست که این ملت مسلمان در زیر یوغ رژیم صهیونیستی سختترین فشارها را تحمل کرده، نسلکشی، شکنجه و قتل عام کودکانش را به چشم خود دیده است و اکنون نیز بدترین نوع آن در منظرسازمانها و مؤسسات مدعی حقوق بشر به نمایش گذاشته شده است و آنها نیز بهگونهای غرق در مطالعه اصول و مواد آن هستد که فرصت دیدن این صحنههای رقت بار را ندارند و یا اینکه چون خود را بشر میپندارند، دیدن این صحنهها را موجب بههم خوردن عیش و نوش و سلب آرامش خود تلقی میکنند و جالب اینکه برخی ایادی آنها مثل نوری زاد و.... شبکههای العالم و الجزیره و سیمای جمهوری اسلامی را بهخاطر پخش تصاویر و فیلمهای جنایات صهیونیزم در غزه محکوم کرده، به دیگران نیز توصیه میکنند این صحنهها را نبینند؛ زیرا برای سلامتی آنها مضراست!!

درباره علل و عوامل حمله اسرائیل به غزه و سرانجام این ماجرای غمانگیز نکاتی را متذکر میشویم:

1) بیش از60 سال از اشغال فلسطین از جمله غزه میگذرد؛ در طول این مدت کشورهای عربی و اسلامی بارها این اشغال را محکوم کرده و بعضا با اقدامات نظامی بهدنبال پس گرفتن این پارهِ تن مسلمانها بودهاند؛ ولی هر بار بهدلیل خیانت برخی از سران عرب به شکست انجامیده است. سازمان فتح نیز که روزی پرچم مبارزه با اسرائیل را بر دوش میکشید با خیانت سرانش مثل عرفات و محمود عباس به سازش کشیده شد، ولی آنکه هیچگاه در برابر اشغالگران سرتعظیم فرود نیاورد وحاضر به سازش نشد ملت قهرمان فلسطین است. با خیزش و انتفاضه در دل این ملت، حماس شکل گرفت و مقاومت و تهاجم به دشمن اشغالگر آغاز شد. سنگ وچوب مهمترین سلاحی بود که در دستان خالی آنها قرار داشت! برخی فکر میکردند جنگ سنگ و مشت در برابرگلوله و تانک امکان ندارد؛ ولی ملت مسلمان فلسطین نمونه آنرا در ایران دیده بود و میدانست که شدنی است. انتفاضه سنگ توانست این رژیم متجاوز را که روزی خواب اشغال نیل تا فرات را در سر میپروراند در لانه غصبی خود زندانی کند و رسما اولمرت تحقق اسرائیل بزرگ را توهم خوانده و منتفی اعلا‌م کند.

این رژیم که درمقابله با انتفاضه مردمی ناتوان شده بود در یک پز روشنفکر مابا‌نه و دموکراتیک میخواست به جهانیان نشان دهد به قوانین دموکراسی ملتزم است و با این اعتقاد که در این انتخابات، با تبلیغات وسیع اسرائیلیها، جریان سازشکار فتح پیروز خواهد شد، ولی ماجرا بهعکس شد و حماس با تبلیغات خانه به خانه از نوع دکتراحمدی نژاد در انتخابات پارلمانی به پیروزی کامل رسید و در نتیجه دولت مردمی «اسماعیل هنیّه» شکل گرفت. رژیم صهیونیستی که با این پز دموکراتیک ناخواسته بخشی ازخاک فلسطین را واگذارکرده بود، از این بیم داشت که این تقاضا به در سایر مناطق فلسطین نیز کشیده شود؛ از این رو با تمام وجود بهدنبال اشغال مجدد غزه برآمد.

2) از منظر دیگر میتوان تهاجم به غزه را دستگرمی برای حمله به حزب الله لبنان ارزیابی کرد؛ در خرداد ماه سال جاری، وزیر جنگ عربستان سعودی که به‌شدت از رشد اسلام ناب محمدی(ص) در جهان بهویژه در منطقه عصبانی به نظر میرسید، به «تل آویو» رفت و از دولت غاصب صهیونیستی خواست با پشتیبانی مالی عربستان به حزب ا... مجددا حمله کند؛ ولی با عکسالعمل سرد «اولمرت» رو به‌ رو شد. وی گفت سربازان اسرائیلی روحیه جنگ مجدد را ندارند! سکوت عربستان در جنگ 23روزه غزه نشان‌گر این نکته است، گویا در پشت پرده توافقی صورت گرفته باشد. اسرائیل با حمایت مالی عربستان برای دست گرمی وتقویت روحیه سربازانش ابتدا به غزه حمله کرد تا ظرف یکی دو روز کار را تمام کنند وسپس بهطرف مرز لبنان حرکت کنند؛ ولی مقاومت 23روزه حماس و مردم مسلمان غزه بار دیگر اسرائیل را درهم شکست و در دنیا بیآبرو ساخت. از آن بدترعربستان که هزینه چنین جنگی را پرداخته و اقتدار بیش از پیش حزب ا... وحماس را باید مشاهده کند در برابرجهان اسلام به‌ویژه ملت خودش، سخت دچار سرافکندگی شده است. پیروان ابن تیمیه باید از این پس بیش از گذشته شاهد پیشرفت و تعالی مکتب گران سنگ اسلام ناب محمدی(ص) و شکست اسلام آمریکایی باشند.

3)دیپلماسی فعال دولت ایران در این ماجرا ستودنی است، بهرغم سکوت مجامع جهانی حضور رییس مجلس و نمایندگان رییسجمهور در کشورهای مختلف و قطع ارتباط برخی از آنها با رژیم صهیونیستی وتشکیل اجلاس دوحه وحضور رییسجمهورمان در آن وحتی صدور قطعنامه سازمان ملل با فشار غیر متعهدها را میتوان از نتایج دیپلماسی فعال دولت جمهوری اسلامی برشمرد.

4)زمانی که دکتراحمدی نژاد در یک دیپلماسی فعال کشورهای آمریکای لاتین را بر ضد آمریکا میشوراند برخی از سیاسیون داخلی بهویژه اصلاحطلبان آنرا به باد تمسخر میگرفتند و رفت و آمد چاوز و احمدی نژاد را شمارش میکردند؛ امروز روشن شد که تأثیر ارتباط با اینگونه کشورها ازکشورهایی مثل فرانسه وآلمان و... بهمراتب بیش‌تر است اینگونه کشورها تا پای قطع رابطه و اخراج سفیر رژیم صهیونیستی ایستادند؛ ولی آنها حاضر نشدند حتی سکوتشان را بشکنند!

5)سؤالی که تقریبا در اذهان اکثر ملت ایران و برخی ملل جهان تداعی میکند این است چرا موتور«گفت و گوی تمدنهای» آقای خاتمی در ماجرای غزه خاموش بود؟ آیا اهمیت خون مردم غزه به‌ویژه کودکان معصوم آنها ازانتخابات آینده ریاست جمهوری بیش‌ترنبود که بهجای نشستن در اطاقهای حزبی و تلاش برای وحدت نامزدهای آنان با شخصیتهایی که وی در غرب با آنان دایما در حال گفت و گو بود و بودجههای میلیاردی صرف گفت و گو با آنها شده است امروز به ثمر بنشیند؟ براستی آیا آقای کارتر دیگر شایستگی دیدار نداشت؟ برای دیدار پاپ نمیشد به واتیکان رفت؟ آیا نمیشد با دعوت از مغزهای متفکری مثل.... - که با بودجههای کلان برای گفت و گوی تمدنها چند ماه پیش به ایران دعوت شدند- اجلاسی به بزرگی گفتگوی تمدنها تشکیل داد و در این باره به جستجوی راه حل نشست؟ اگر گفت و گوی تمدنها در مثل چنین مواردی نتیجه نداشته باشد به درد کجا میخورد؟! به نظر میرسد این افراد بیش‌تر اصحاب گفت و گو بر محور سفره باشند تا حل بحران! و این جا است که معلوم میشود چرا مقام معظم رهبری حتی برای یکبار از این نظریه دفاع نکردند. براستی آیا اینگونه افراد اصلا تمدن را میشناسند؟!

6)تردیدی نیست عبدا...، امیر عربستان از دوستان صمیمی آقایهاشمی رفسنجانی است، هنوز از سفر پر آب و تاب خرداد ماه ایشان به مکه و مدینه و ماجرای فدک و بقیع چند ماهی نمیگذرد، آیا ارزش کودکان بیگناه غزه از رفتن به فدک و ورود چند ساعته زنان به بقیع کم‌تربود؟ انتظارآن بود بهجای نامه اخیر دکتراحمدینژاد به عبدالله، آقای هاشمی درهمان روزهای اول برای هماهنگ کردن اعراب به ریاض سفر میکرد یا لااقل برای وی نامه می‌نوشت؛ زیرا کم‌تر کسی است که از تاثیر عربستان بر سایر کشورهای عربی بیخبر باشد. سکوت آقایان خاتمی و هاشمی و فعال نشدن در این عرصه سؤال برانگیز است.

7) سکوت معنیدار طرفداران حقوق بشر مثل شیرین عبادی، عبدالکریم سروش، مجتهد شبستری، مصطفی ملکیان، محسن کدیور و... که فریاد وا حقوق بشر آنان به خاطر دستگیری یا اعدام چند جاسوس و مفسد به آسمانها میرسد در برابر جنایات هولناک رژیم صهیونیستی در غزه شگفت انگیز است. مگر آنکه آنها یا هماهنگ با قبله گاهشان، «غرب» سکوت کرده باشند یا مردم غزه را اصلا بشر ندانند! و یا اینکه بهدلیل کار شبانه روزی روی اصول و مواد اعلامیه حقوق بشر فرصت دیدن آن صحنههای دلخراش را نداشتهاند و یا به دلیل اینکه تنها خود را بشر دانسته و از دیدن آنها ناراحت میشدهاند حقوق بشر نقض میشده است!

8) برخی تحلیلهای سیاستمداران خارجی حاکی از آن بود که چنانچه اسرائیل در غزه شکست خورد و حماس پیروز شود، احمدی نژاد پیروز انتخابات آینده خواهد بود! تروریست خواندن حماس و مردم غزه از سوی طیف علا‌مه دفتر تحکیم وحدت، ممکن است در این راستا توجیه شود. بعضی از مدعیان اصلاحات نیز در تحلیلهای درونی خود از ناشی بودن اسرائیل در آغاز کردن جنگ قبل از انتخابات ایران انتقاد کرده و از اینکه فضای کشور به شدت حماسی و انقلابی شده اظهار نگرانی و برای انتخابات کشور احساس خطر کردهاند؛ زیرا با این روحیه احتمال پیروزی اصولگرایان افزایش مییابد؛ از این رو در صددند با اجرای پروژههایی فضا را به آن سمت هدایت کنند.

9) سرانجام مردم فلسطین در تنهایی خود با اتکا به قدرت لا یزال الهی و امدادهای الهی و پشتیبانی مقام معظم رهبری و دولت و ملت ایران و سایر ملل جهان با مقاومت بینظیری به پیروزی رسید و بار دیگر این سخن قرآن کریم «کم من فئه` قلیله` غلبت فئه` کثیره` باذن الله» را با رنگ خون بر صفحات تاریخ نوشت و ثابت کرد که خون بر شمشیر پیروز است و سیاهی زغال را برای سازشکاران تشکیلا‌ت خود گردان و حکام عرب و اربابانشان در کنار منقل بافور و تریاک به یادگار گذاشت. بنا به پیشبینی رهبر عزیزمان طولی نخواهد کشید که پس ازجنگ احزاب، آنها را از دژهایشان پایین کشیده، به سزای اعمالشان خواهند رساند.

10) دو جنگ اخیر اسرائیل با حزبا... و حماس و پیروزی آنها بر آن رژیم فاسد، نشان داد قدرتهای مادی در برابر قدرت معنویت هیچاند و بیجهت سالهای سال برخی دولت‌های مسلمان از آنها هراسیدهاند. شکستهای پی در پی رژیم صهیونیستی نوید بخش تحقق این فرمایش امام است که اسرائیل باید از روی زمین محو شود؛ همان شعاری که رئیسجمهورمان در دو سه سال اخیر با صدای بلند فریاد زد و برخی آنرا برنتابیدند و آنرا مخالف سیاستهای تنشزدایی خود دانستند. تجربه نشان داد دل بستن به سازمانهای بین المللی و جهانی که ابزار دست امپریالیسم جهانی هستند فایده ندارد و تنها راه، ایستادگی ومقاومت ملتها وتکیه بر ایمان و اراده و اعتماد به نفس آن‌ها است.

برگرفته از سایت:http://www.partosokhan.ir/

 



کلمات کلیدی :

معرفی دلال مغربی از شهدای فلسطین

ارسال شده توسط هیام رشیدی در 88/6/26:: 3:30 صبح

سلام به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی قدس تصمیم گرفتم درباره شهدای فلسطین مطلبی بنویسم و بهتر دیدم به معرفی شهدای فلسطین بپردازم.


روز 26 تیر ماه سال 1387، در مقابل چشمان حیرت زده جهانیان و علی الخصوص متحدان متعصب « رژیم صهیونیستی » «عملیات تبادل اسرا» میان « جنبش حزب الله لبنان» و « دولت مجعول یهود» آغاز شد.در جریان این عملیات، جسد دو سرباز صهیونیست‌ با 5 اسیر لبنانی مبادله شد. در چارچوب همین عملیات که نام «رضوان» ، علاوه بر پیکر بیش از دویست شهید مقاومت ضد صهیونیستی با ملیت‌های مختلف عربی نیز به «حزب الله لبنان» تحویل داده شد.

به گزارش خبرگزاری فارس ، روی چند تابوتی که در همان مرحله اول بر دوش چریک‌های مقاومت اسلامی لبنان قرار گرفت چند اسم آشنا دیده می‌شد که خصوصا برای فلسطینیان بسیار خاطره‌انگیز بود: «دلال المغربی».

بسیاری از فلسطینیان به مجرد شنیدن نام این دختر فلسطینی در لیست عملیات تبادل، گریستند.

******
«دلال المغربی» که بود؟

روز 19 نوامبر سال 1977 با سفر غیر مترقبه «انورسادات» ‌رییس جمهور مصر به «فلسطین اشغالی» برگ جدیدی از تاریخ فلسطینی ورق خورد. رییس حکومت کشوری که تا چند روز پیش، مرزهایش به عنوان خط مقدم جبهه نبرد با « رژیم صهیونیستی» به شمار می‌رفت، در حالی از هواپیمای خطوط هوایی مصر پیاده می‌شد که پای پلکان هواپیما، «رئیس جمهور» و «نخست وزیر» اسرائیلی با نیش‌های تا بنا گوش باز و آغوش گشوده انتظارش را می‌کشیدند. آن روزها علاوه بر مسلمانان جهان اسلام که حیرت زده از تلویزیون‌های خود شاهد این مراسم عجیب بودند، فلسطینیان هم با چشمانی اشکبار به آینده‌ای می‌اندیشیدند که با این سفر شوم انتظارشان را می‌کشید. آن روزها پرچم فعالیت‌های ضد صهیونیستی بر دوش « یاسر عرفات» رییس سازمان آزادی بخش فلسطین و فرمانده شاخه نظامی این سازمان قرار داشت.
عرفات به خوبی می‌دانست که این سفر جناب سادات، روزهای سیاهی را برای "نهضت مقاومت فلسطین" به دنبال خواهد آورد.خروج مصر از جبهه نبرد با رژیم صهیونیستی عملا به معنای تنها ماندن فلسطینیان در مواجهه با اشغالگران بود چرا که هیچ کدام از کشور های عربی دیگر ، به تنهایی و بدون همراهی مصر یارای نبرد با ارتش صهیونیستی را نداشت و همین نکته باعث می شد که تمایل به کنار آمدن با رژیم صهیونیستی در آنان نیز تقویت شود.تقویت چنین فضایی بهترین فرصت را به صهیونیست ها می داد تا فارغ از عکس العمل شدید کشورهای عربی ، حساب های خود را با فلسطینیان و در راس آنان «سازمان آزادی بخش فلسطین» تسویه کند.پس «عرفات» باید پیش از غافلگیری به دست صهیونیست‌ها، کاری صورت می‌داد.

***
در شب یازدهم مارس سال 1978، یک کشتی باری کوچک که در ظاهر به سوی شمال آفریقا حرکت می کرد ، هنگام رسیدن به مقابل آب های «فلسطین اشغالی» (50 کیلومتری ساحل «تل آویو») رسید، دو قایق لاستیکی را بر آب‌های دریای مدیترانه رها کرد. تمامی مسافران قایق‌ها، لباس فرم ارتش صهیونیستی را بر تن داشتند. اینان گروهی از فدائیان فلسطینی و هدفشان رسیدن به ساحل شهر «تل آویو» پایتخت «رژیم صهیونیستیـ بود. این فدائیان وظیفه داشتند عملیات ضدصهیونیستی بزرگی را در "تل‌آویو" به اجرا درآوردند که اشغالگران را به تلافی‌جویی وادار کند.
تحلیل رهبران "فتح"(بزرگ ترین سازمان فلسطینی عضو «ساف») این بود که واکنش "دولت یهود" به چنین عملیاتی ، اگر منجر به توقف مسیر مذاکرات صلح مصر و اسراییل نشود، لااقل سرعت آن را کاهش می‌دهد و اگر این هدف هم محقق نگردد، حداقل این عملیات می‌توانست هشداری باشد به مقامات صهیونیست و سران کشورهای عرب مبنی بر این که نادیده گرفتن "ساف" می تواند برای تمامی منطقه خطرناک باشد. مخلص کلام این‌که، فدائیان فلسطینی با این عملیات قصد داشتند یک بار دیگر موجودیت خود را به شکل دردناکی به همة طرف‌های درگیر قضیه فلسطین یادآوری کنند.
«خلیل الوزیر» ملقب به "ابوجهاد"، مرد شماره دوی "فتح" تقریباً از اوایل سال مراحل عملی کردن طرح عملیاتی خود را آغاز کرد. سیزده نفر از مجرب‌ترین و چریک های عضو "فتح" برای اجرای این عملیات که بازگشتی برایش متصور نبود انتخاب شدند. فرماندهی این تیم ویژه بر عهده دختری جوان و با انگیزه به نام "دلال سعید المغربی" قرار گفت.
«دلال»متولد 1958 در فلسطین اشغالی (شهر «یافا» )بود که علاوه بر داشتن تهور و جسارت فراوان ، زبان عبری را به خوبی عربی صحبت می‌کرد. تیم 13 نفره ای که او فرماندهی اش را بر عهده داشت ، "جوخه دیریاسین" نام گرفت . این نامگذاری نمادین پیامی آشکار به «دولت یهود» داشت، چرا که در آن زمان پست نخست وزیری «رژیم صهیونیستی» بر عهده «مناخیم بگین» بود. 30 سال پیش از آن ، دار و دسته تروریستی که تحت فرماندهی همین« مناخیم بگین» قرار داشت به روستایی به نام «دیر یاسین» در حوالی قدس حمله برد و صد ها زن و کودک فلسطینی را قصابی کرد.خود عملیات نیز به یاد سخنگوی "ساف" که در سال 1973 در بیروت به دست کماندوهای صهیونیست ترور شد، "کمال عدوان" نامگذاری شد. جالب این جاست که وظیفه سرکوب «عملیات کمال عدوان» هم به «ایهود باراک» واگذار شد.
در مسیر حرکت به سمت ساحل ، یکی از قایق‌های لاستیکی واژگون شد و دو فدایی به دلیل سنگینی تجهیزات خود غرق شدند. یازده فدایی دیگر پس از یک ساعت و نیم موفق شدند خود را به ساحلی در نزدیکی بزرگراه "حیفا - تل‌آویو" برسانند. آنان به سمت بزرگراه حرکت کرده و در راه یک صهیونیست را که متوجه هویت آنان شده بود به قتل رساندند.
با رسیدن به بزرگراه مزبور، "دلال المغربی" دستور داد فدائیان دو اتوبوس را متوقف کنند. فدائیان، مسافران یکی از این اتوبوس‌ها را به اتوبوس دیگر منتقل کردند و یک اتوبوس با حدود یکصد گروگان و یازده فدایی فلسطینی به سمت "تل‌آویو" به حرکت درآمد. به "دلال" مأموریت داده شده بود که حتی الامکان خود را به یک هتل شلوغ در حومه جنوبی "تل‌آویو" برساند و مهمانان هتل را برابر آزادی چند تن از زندانیان فلسطینی به گروگان بگیرد.
هم «دلال» و هم «ابوجهاد» می‌دانستند که تحقق چنین تبادلی بسیار دور از ذهن است زیرا اساسا «مناخیم بگین» نخست وزیر و «موشه دایان» وزیر جنگ ، در موارد مشابه قبلی نشان داده بودند که به هیچ وجه برای نجات گروگان های صهیونیست تمایلی نشان نمی دهند. اما "دلال" تمام سعی خود را به کار برد تا مطابق برنامة عملیاتی عمل کند و در حقیقت این عملیات با رویکردی استشهادی طراحی شده بود.
«دلال» احتمال می‌داد بتواند با این تعداد از گرو گان که به همراه دارد بتواند راهش را به سمت هدف از پیش تعیین شده باز کند. اما واحد ویژه ای از ارتش صهیونیستی در معیت تانک و نفربرهای زرهی ، در دو راهی "جلیلات"(که در میان صهیونیست ها ، دو راهی «کانتری کلاب» نامیده می شود) واقع در چند کیلومتری شمال "تل‌آویو"(نزدیکی شهرک صهیونیست نشین«هرتسلیا») موضع گرفت و بزرگراه را مسدود کرد.
با نزدیک شدن اتوبوس حامل فداییان و گروگان ها به نظامیان صهیونیست، پیش از آن‌که فرصتی برای ایجاد ارتباط و مذاکره با فدائیان پیش بیاید، چرخ‌های اتوبوس به گلوله بسته شد و پس از توقف آن، تبادل آتش وسیعی میان فلسطینی‌ها و صهیونیست‌ها در گرفت .
در کمتر از 15 دقیقه، اتوبوس به گلوله ای از آتش تبدیل شد. پس از ساعاتی درگیری رودر رو میان فداییان فلسطینی و نظامیان صهیونیست که تحت فرماندهی «سروان ایهود باراک» قرار داشتند ، سرانجام «دلال المغربی» بر اثر اصابت گلوله ای به سرش به شهادت رسید و 8 تن از فدائیان نیز در کنارش بر خاک افتادند. همچنین 2 فدایی دیگر به چنگ صهیونیست‌ها اسیر شدند.
با خاموش شدن آتشبار ها، صهیونیست ها به جمع آوری مصدومین پرداختند. آماری که در نهایت از کشته شده گان صهیونیست به دست آمد هولناک و کم سابقه بود:37 کشته و 80 زخمی. این رکورد از تلفات تا زمان انتفاضه دوم در سال 200 میلادی شکسته نشد.
به این ترتیب "عملیات کمال عدوان" ساعات هولناکی را برای اهالی "تل‌آویو" به ارمغان آورد که هنوز هم در میان اتباع رژیم صهیونیستی و حتی صاحب‌نظران صهیونیست یکی از بدترین حوادث تاریخ این رژیم به شمار می‌آید .این عملیات تا کنون بزرگ ترین عملیات فدایی فلسطینیان علیه اشغالگران به شمار می رود و به اعتراف تحلیل گران نظامی «دولت یهود» ، اتباع اسراییل دیگر تا زمان جنگ 33 روزه لبنان چنین ساعات پر وحشت و هراسی را تجربه نکردند.
اجساد «دلال المغربی» و سایر فداییانی که در این عملیات به شهادت رسیده بودند در محلی موسوم به«گورستان اعداد» به خاک سپرده شدند و سر انجام پس از 30 سال، در جریان «عملیات تبادل اسرا» میان حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی ، از آرامگاه های موقتی شان خارج شده و به مقاومت اسلامی لبنان تحویل داده شده و در روز 28 تیر ماه 1387 شمسی پس از تشییع با شکوهی به خاک سپرده شدند.

*محمدعلی صمدی.  برگرفته از سایت:http://www.sajed.ir


کلمات کلیدی : شهدای فلسطین، دلال مغربی

<      1   2   3   4      >