معرفی دلال مغربی از شهدای فلسطین
ارسال شده توسط هیام رشیدی در 88/6/26:: 3:30 صبحسلام به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی قدس تصمیم گرفتم درباره شهدای فلسطین مطلبی بنویسم و بهتر دیدم به معرفی شهدای فلسطین بپردازم.
روز 26 تیر ماه سال 1387، در مقابل چشمان حیرت زده جهانیان و علی الخصوص متحدان متعصب « رژیم صهیونیستی » «عملیات تبادل اسرا» میان « جنبش حزب الله لبنان» و « دولت مجعول یهود» آغاز شد.در جریان این عملیات، جسد دو سرباز صهیونیست با 5 اسیر لبنانی مبادله شد. در چارچوب همین عملیات که نام «رضوان» ، علاوه بر پیکر بیش از دویست شهید مقاومت ضد صهیونیستی با ملیتهای مختلف عربی نیز به «حزب الله لبنان» تحویل داده شد.
به گزارش خبرگزاری فارس ، روی چند تابوتی که در همان مرحله اول بر دوش چریکهای مقاومت اسلامی لبنان قرار گرفت چند اسم آشنا دیده میشد که خصوصا برای فلسطینیان بسیار خاطرهانگیز بود: «دلال المغربی».
بسیاری از فلسطینیان به مجرد شنیدن نام این دختر فلسطینی در لیست عملیات تبادل، گریستند.
******
«دلال المغربی» که بود؟
روز 19 نوامبر سال 1977 با سفر غیر مترقبه «انورسادات» رییس جمهور مصر به «فلسطین اشغالی» برگ جدیدی از تاریخ فلسطینی ورق خورد. رییس حکومت کشوری که تا چند روز پیش، مرزهایش به عنوان خط مقدم جبهه نبرد با « رژیم صهیونیستی» به شمار میرفت، در حالی از هواپیمای خطوط هوایی مصر پیاده میشد که پای پلکان هواپیما، «رئیس جمهور» و «نخست وزیر» اسرائیلی با نیشهای تا بنا گوش باز و آغوش گشوده انتظارش را میکشیدند. آن روزها علاوه بر مسلمانان جهان اسلام که حیرت زده از تلویزیونهای خود شاهد این مراسم عجیب بودند، فلسطینیان هم با چشمانی اشکبار به آیندهای میاندیشیدند که با این سفر شوم انتظارشان را میکشید. آن روزها پرچم فعالیتهای ضد صهیونیستی بر دوش « یاسر عرفات» رییس سازمان آزادی بخش فلسطین و فرمانده شاخه نظامی این سازمان قرار داشت.
عرفات به خوبی میدانست که این سفر جناب سادات، روزهای سیاهی را برای "نهضت مقاومت فلسطین" به دنبال خواهد آورد.خروج مصر از جبهه نبرد با رژیم صهیونیستی عملا به معنای تنها ماندن فلسطینیان در مواجهه با اشغالگران بود چرا که هیچ کدام از کشور های عربی دیگر ، به تنهایی و بدون همراهی مصر یارای نبرد با ارتش صهیونیستی را نداشت و همین نکته باعث می شد که تمایل به کنار آمدن با رژیم صهیونیستی در آنان نیز تقویت شود.تقویت چنین فضایی بهترین فرصت را به صهیونیست ها می داد تا فارغ از عکس العمل شدید کشورهای عربی ، حساب های خود را با فلسطینیان و در راس آنان «سازمان آزادی بخش فلسطین» تسویه کند.پس «عرفات» باید پیش از غافلگیری به دست صهیونیستها، کاری صورت میداد.
***
در شب یازدهم مارس سال 1978، یک کشتی باری کوچک که در ظاهر به سوی شمال آفریقا حرکت می کرد ، هنگام رسیدن به مقابل آب های «فلسطین اشغالی» (50 کیلومتری ساحل «تل آویو») رسید، دو قایق لاستیکی را بر آبهای دریای مدیترانه رها کرد. تمامی مسافران قایقها، لباس فرم ارتش صهیونیستی را بر تن داشتند. اینان گروهی از فدائیان فلسطینی و هدفشان رسیدن به ساحل شهر «تل آویو» پایتخت «رژیم صهیونیستیـ بود. این فدائیان وظیفه داشتند عملیات ضدصهیونیستی بزرگی را در "تلآویو" به اجرا درآوردند که اشغالگران را به تلافیجویی وادار کند.
تحلیل رهبران "فتح"(بزرگ ترین سازمان فلسطینی عضو «ساف») این بود که واکنش "دولت یهود" به چنین عملیاتی ، اگر منجر به توقف مسیر مذاکرات صلح مصر و اسراییل نشود، لااقل سرعت آن را کاهش میدهد و اگر این هدف هم محقق نگردد، حداقل این عملیات میتوانست هشداری باشد به مقامات صهیونیست و سران کشورهای عرب مبنی بر این که نادیده گرفتن "ساف" می تواند برای تمامی منطقه خطرناک باشد. مخلص کلام اینکه، فدائیان فلسطینی با این عملیات قصد داشتند یک بار دیگر موجودیت خود را به شکل دردناکی به همة طرفهای درگیر قضیه فلسطین یادآوری کنند.
«خلیل الوزیر» ملقب به "ابوجهاد"، مرد شماره دوی "فتح" تقریباً از اوایل سال مراحل عملی کردن طرح عملیاتی خود را آغاز کرد. سیزده نفر از مجربترین و چریک های عضو "فتح" برای اجرای این عملیات که بازگشتی برایش متصور نبود انتخاب شدند. فرماندهی این تیم ویژه بر عهده دختری جوان و با انگیزه به نام "دلال سعید المغربی" قرار گفت.
«دلال»متولد 1958 در فلسطین اشغالی (شهر «یافا» )بود که علاوه بر داشتن تهور و جسارت فراوان ، زبان عبری را به خوبی عربی صحبت میکرد. تیم 13 نفره ای که او فرماندهی اش را بر عهده داشت ، "جوخه دیریاسین" نام گرفت . این نامگذاری نمادین پیامی آشکار به «دولت یهود» داشت، چرا که در آن زمان پست نخست وزیری «رژیم صهیونیستی» بر عهده «مناخیم بگین» بود. 30 سال پیش از آن ، دار و دسته تروریستی که تحت فرماندهی همین« مناخیم بگین» قرار داشت به روستایی به نام «دیر یاسین» در حوالی قدس حمله برد و صد ها زن و کودک فلسطینی را قصابی کرد.خود عملیات نیز به یاد سخنگوی "ساف" که در سال 1973 در بیروت به دست کماندوهای صهیونیست ترور شد، "کمال عدوان" نامگذاری شد. جالب این جاست که وظیفه سرکوب «عملیات کمال عدوان» هم به «ایهود باراک» واگذار شد.
در مسیر حرکت به سمت ساحل ، یکی از قایقهای لاستیکی واژگون شد و دو فدایی به دلیل سنگینی تجهیزات خود غرق شدند. یازده فدایی دیگر پس از یک ساعت و نیم موفق شدند خود را به ساحلی در نزدیکی بزرگراه "حیفا - تلآویو" برسانند. آنان به سمت بزرگراه حرکت کرده و در راه یک صهیونیست را که متوجه هویت آنان شده بود به قتل رساندند.
با رسیدن به بزرگراه مزبور، "دلال المغربی" دستور داد فدائیان دو اتوبوس را متوقف کنند. فدائیان، مسافران یکی از این اتوبوسها را به اتوبوس دیگر منتقل کردند و یک اتوبوس با حدود یکصد گروگان و یازده فدایی فلسطینی به سمت "تلآویو" به حرکت درآمد. به "دلال" مأموریت داده شده بود که حتی الامکان خود را به یک هتل شلوغ در حومه جنوبی "تلآویو" برساند و مهمانان هتل را برابر آزادی چند تن از زندانیان فلسطینی به گروگان بگیرد.
هم «دلال» و هم «ابوجهاد» میدانستند که تحقق چنین تبادلی بسیار دور از ذهن است زیرا اساسا «مناخیم بگین» نخست وزیر و «موشه دایان» وزیر جنگ ، در موارد مشابه قبلی نشان داده بودند که به هیچ وجه برای نجات گروگان های صهیونیست تمایلی نشان نمی دهند. اما "دلال" تمام سعی خود را به کار برد تا مطابق برنامة عملیاتی عمل کند و در حقیقت این عملیات با رویکردی استشهادی طراحی شده بود.
«دلال» احتمال میداد بتواند با این تعداد از گرو گان که به همراه دارد بتواند راهش را به سمت هدف از پیش تعیین شده باز کند. اما واحد ویژه ای از ارتش صهیونیستی در معیت تانک و نفربرهای زرهی ، در دو راهی "جلیلات"(که در میان صهیونیست ها ، دو راهی «کانتری کلاب» نامیده می شود) واقع در چند کیلومتری شمال "تلآویو"(نزدیکی شهرک صهیونیست نشین«هرتسلیا») موضع گرفت و بزرگراه را مسدود کرد.
با نزدیک شدن اتوبوس حامل فداییان و گروگان ها به نظامیان صهیونیست، پیش از آنکه فرصتی برای ایجاد ارتباط و مذاکره با فدائیان پیش بیاید، چرخهای اتوبوس به گلوله بسته شد و پس از توقف آن، تبادل آتش وسیعی میان فلسطینیها و صهیونیستها در گرفت .
در کمتر از 15 دقیقه، اتوبوس به گلوله ای از آتش تبدیل شد. پس از ساعاتی درگیری رودر رو میان فداییان فلسطینی و نظامیان صهیونیست که تحت فرماندهی «سروان ایهود باراک» قرار داشتند ، سرانجام «دلال المغربی» بر اثر اصابت گلوله ای به سرش به شهادت رسید و 8 تن از فدائیان نیز در کنارش بر خاک افتادند. همچنین 2 فدایی دیگر به چنگ صهیونیستها اسیر شدند.
با خاموش شدن آتشبار ها، صهیونیست ها به جمع آوری مصدومین پرداختند. آماری که در نهایت از کشته شده گان صهیونیست به دست آمد هولناک و کم سابقه بود:37 کشته و 80 زخمی. این رکورد از تلفات تا زمان انتفاضه دوم در سال 200 میلادی شکسته نشد.
به این ترتیب "عملیات کمال عدوان" ساعات هولناکی را برای اهالی "تلآویو" به ارمغان آورد که هنوز هم در میان اتباع رژیم صهیونیستی و حتی صاحبنظران صهیونیست یکی از بدترین حوادث تاریخ این رژیم به شمار میآید .این عملیات تا کنون بزرگ ترین عملیات فدایی فلسطینیان علیه اشغالگران به شمار می رود و به اعتراف تحلیل گران نظامی «دولت یهود» ، اتباع اسراییل دیگر تا زمان جنگ 33 روزه لبنان چنین ساعات پر وحشت و هراسی را تجربه نکردند.
اجساد «دلال المغربی» و سایر فداییانی که در این عملیات به شهادت رسیده بودند در محلی موسوم به«گورستان اعداد» به خاک سپرده شدند و سر انجام پس از 30 سال، در جریان «عملیات تبادل اسرا» میان حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی ، از آرامگاه های موقتی شان خارج شده و به مقاومت اسلامی لبنان تحویل داده شده و در روز 28 تیر ماه 1387 شمسی پس از تشییع با شکوهی به خاک سپرده شدند.
*محمدعلی صمدی. برگرفته از سایت:http://www.sajed.ir
بسیاری از فلسطینیان به مجرد شنیدن نام این دختر فلسطینی در لیست عملیات تبادل، گریستند.
******
«دلال المغربی» که بود؟
روز 19 نوامبر سال 1977 با سفر غیر مترقبه «انورسادات» رییس جمهور مصر به «فلسطین اشغالی» برگ جدیدی از تاریخ فلسطینی ورق خورد. رییس حکومت کشوری که تا چند روز پیش، مرزهایش به عنوان خط مقدم جبهه نبرد با « رژیم صهیونیستی» به شمار میرفت، در حالی از هواپیمای خطوط هوایی مصر پیاده میشد که پای پلکان هواپیما، «رئیس جمهور» و «نخست وزیر» اسرائیلی با نیشهای تا بنا گوش باز و آغوش گشوده انتظارش را میکشیدند. آن روزها علاوه بر مسلمانان جهان اسلام که حیرت زده از تلویزیونهای خود شاهد این مراسم عجیب بودند، فلسطینیان هم با چشمانی اشکبار به آیندهای میاندیشیدند که با این سفر شوم انتظارشان را میکشید. آن روزها پرچم فعالیتهای ضد صهیونیستی بر دوش « یاسر عرفات» رییس سازمان آزادی بخش فلسطین و فرمانده شاخه نظامی این سازمان قرار داشت.
عرفات به خوبی میدانست که این سفر جناب سادات، روزهای سیاهی را برای "نهضت مقاومت فلسطین" به دنبال خواهد آورد.خروج مصر از جبهه نبرد با رژیم صهیونیستی عملا به معنای تنها ماندن فلسطینیان در مواجهه با اشغالگران بود چرا که هیچ کدام از کشور های عربی دیگر ، به تنهایی و بدون همراهی مصر یارای نبرد با ارتش صهیونیستی را نداشت و همین نکته باعث می شد که تمایل به کنار آمدن با رژیم صهیونیستی در آنان نیز تقویت شود.تقویت چنین فضایی بهترین فرصت را به صهیونیست ها می داد تا فارغ از عکس العمل شدید کشورهای عربی ، حساب های خود را با فلسطینیان و در راس آنان «سازمان آزادی بخش فلسطین» تسویه کند.پس «عرفات» باید پیش از غافلگیری به دست صهیونیستها، کاری صورت میداد.
***
در شب یازدهم مارس سال 1978، یک کشتی باری کوچک که در ظاهر به سوی شمال آفریقا حرکت می کرد ، هنگام رسیدن به مقابل آب های «فلسطین اشغالی» (50 کیلومتری ساحل «تل آویو») رسید، دو قایق لاستیکی را بر آبهای دریای مدیترانه رها کرد. تمامی مسافران قایقها، لباس فرم ارتش صهیونیستی را بر تن داشتند. اینان گروهی از فدائیان فلسطینی و هدفشان رسیدن به ساحل شهر «تل آویو» پایتخت «رژیم صهیونیستیـ بود. این فدائیان وظیفه داشتند عملیات ضدصهیونیستی بزرگی را در "تلآویو" به اجرا درآوردند که اشغالگران را به تلافیجویی وادار کند.
تحلیل رهبران "فتح"(بزرگ ترین سازمان فلسطینی عضو «ساف») این بود که واکنش "دولت یهود" به چنین عملیاتی ، اگر منجر به توقف مسیر مذاکرات صلح مصر و اسراییل نشود، لااقل سرعت آن را کاهش میدهد و اگر این هدف هم محقق نگردد، حداقل این عملیات میتوانست هشداری باشد به مقامات صهیونیست و سران کشورهای عرب مبنی بر این که نادیده گرفتن "ساف" می تواند برای تمامی منطقه خطرناک باشد. مخلص کلام اینکه، فدائیان فلسطینی با این عملیات قصد داشتند یک بار دیگر موجودیت خود را به شکل دردناکی به همة طرفهای درگیر قضیه فلسطین یادآوری کنند.
«خلیل الوزیر» ملقب به "ابوجهاد"، مرد شماره دوی "فتح" تقریباً از اوایل سال مراحل عملی کردن طرح عملیاتی خود را آغاز کرد. سیزده نفر از مجربترین و چریک های عضو "فتح" برای اجرای این عملیات که بازگشتی برایش متصور نبود انتخاب شدند. فرماندهی این تیم ویژه بر عهده دختری جوان و با انگیزه به نام "دلال سعید المغربی" قرار گفت.
«دلال»متولد 1958 در فلسطین اشغالی (شهر «یافا» )بود که علاوه بر داشتن تهور و جسارت فراوان ، زبان عبری را به خوبی عربی صحبت میکرد. تیم 13 نفره ای که او فرماندهی اش را بر عهده داشت ، "جوخه دیریاسین" نام گرفت . این نامگذاری نمادین پیامی آشکار به «دولت یهود» داشت، چرا که در آن زمان پست نخست وزیری «رژیم صهیونیستی» بر عهده «مناخیم بگین» بود. 30 سال پیش از آن ، دار و دسته تروریستی که تحت فرماندهی همین« مناخیم بگین» قرار داشت به روستایی به نام «دیر یاسین» در حوالی قدس حمله برد و صد ها زن و کودک فلسطینی را قصابی کرد.خود عملیات نیز به یاد سخنگوی "ساف" که در سال 1973 در بیروت به دست کماندوهای صهیونیست ترور شد، "کمال عدوان" نامگذاری شد. جالب این جاست که وظیفه سرکوب «عملیات کمال عدوان» هم به «ایهود باراک» واگذار شد.
در مسیر حرکت به سمت ساحل ، یکی از قایقهای لاستیکی واژگون شد و دو فدایی به دلیل سنگینی تجهیزات خود غرق شدند. یازده فدایی دیگر پس از یک ساعت و نیم موفق شدند خود را به ساحلی در نزدیکی بزرگراه "حیفا - تلآویو" برسانند. آنان به سمت بزرگراه حرکت کرده و در راه یک صهیونیست را که متوجه هویت آنان شده بود به قتل رساندند.
با رسیدن به بزرگراه مزبور، "دلال المغربی" دستور داد فدائیان دو اتوبوس را متوقف کنند. فدائیان، مسافران یکی از این اتوبوسها را به اتوبوس دیگر منتقل کردند و یک اتوبوس با حدود یکصد گروگان و یازده فدایی فلسطینی به سمت "تلآویو" به حرکت درآمد. به "دلال" مأموریت داده شده بود که حتی الامکان خود را به یک هتل شلوغ در حومه جنوبی "تلآویو" برساند و مهمانان هتل را برابر آزادی چند تن از زندانیان فلسطینی به گروگان بگیرد.
هم «دلال» و هم «ابوجهاد» میدانستند که تحقق چنین تبادلی بسیار دور از ذهن است زیرا اساسا «مناخیم بگین» نخست وزیر و «موشه دایان» وزیر جنگ ، در موارد مشابه قبلی نشان داده بودند که به هیچ وجه برای نجات گروگان های صهیونیست تمایلی نشان نمی دهند. اما "دلال" تمام سعی خود را به کار برد تا مطابق برنامة عملیاتی عمل کند و در حقیقت این عملیات با رویکردی استشهادی طراحی شده بود.
«دلال» احتمال میداد بتواند با این تعداد از گرو گان که به همراه دارد بتواند راهش را به سمت هدف از پیش تعیین شده باز کند. اما واحد ویژه ای از ارتش صهیونیستی در معیت تانک و نفربرهای زرهی ، در دو راهی "جلیلات"(که در میان صهیونیست ها ، دو راهی «کانتری کلاب» نامیده می شود) واقع در چند کیلومتری شمال "تلآویو"(نزدیکی شهرک صهیونیست نشین«هرتسلیا») موضع گرفت و بزرگراه را مسدود کرد.
با نزدیک شدن اتوبوس حامل فداییان و گروگان ها به نظامیان صهیونیست، پیش از آنکه فرصتی برای ایجاد ارتباط و مذاکره با فدائیان پیش بیاید، چرخهای اتوبوس به گلوله بسته شد و پس از توقف آن، تبادل آتش وسیعی میان فلسطینیها و صهیونیستها در گرفت .
در کمتر از 15 دقیقه، اتوبوس به گلوله ای از آتش تبدیل شد. پس از ساعاتی درگیری رودر رو میان فداییان فلسطینی و نظامیان صهیونیست که تحت فرماندهی «سروان ایهود باراک» قرار داشتند ، سرانجام «دلال المغربی» بر اثر اصابت گلوله ای به سرش به شهادت رسید و 8 تن از فدائیان نیز در کنارش بر خاک افتادند. همچنین 2 فدایی دیگر به چنگ صهیونیستها اسیر شدند.
با خاموش شدن آتشبار ها، صهیونیست ها به جمع آوری مصدومین پرداختند. آماری که در نهایت از کشته شده گان صهیونیست به دست آمد هولناک و کم سابقه بود:37 کشته و 80 زخمی. این رکورد از تلفات تا زمان انتفاضه دوم در سال 200 میلادی شکسته نشد.
به این ترتیب "عملیات کمال عدوان" ساعات هولناکی را برای اهالی "تلآویو" به ارمغان آورد که هنوز هم در میان اتباع رژیم صهیونیستی و حتی صاحبنظران صهیونیست یکی از بدترین حوادث تاریخ این رژیم به شمار میآید .این عملیات تا کنون بزرگ ترین عملیات فدایی فلسطینیان علیه اشغالگران به شمار می رود و به اعتراف تحلیل گران نظامی «دولت یهود» ، اتباع اسراییل دیگر تا زمان جنگ 33 روزه لبنان چنین ساعات پر وحشت و هراسی را تجربه نکردند.
اجساد «دلال المغربی» و سایر فداییانی که در این عملیات به شهادت رسیده بودند در محلی موسوم به«گورستان اعداد» به خاک سپرده شدند و سر انجام پس از 30 سال، در جریان «عملیات تبادل اسرا» میان حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی ، از آرامگاه های موقتی شان خارج شده و به مقاومت اسلامی لبنان تحویل داده شده و در روز 28 تیر ماه 1387 شمسی پس از تشییع با شکوهی به خاک سپرده شدند.
*محمدعلی صمدی. برگرفته از سایت:http://www.sajed.ir
کلمات کلیدی : شهدای فلسطین، دلال مغربی